سربازان در گهواره
دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۳، ۰۲:۳۷ ق.ظ
دقیقا امروز یکسالش شد.
۷ اکتبر.
تو متولد اون روز بزرگی.
برام خیلی معنا داره.
یک آدم خوشحال
چون دوست دارم در زندگی خوشحال باشم...
از سال ۸۷ یعنی از نوجوانی توی بلاگفا وبلاگ می‌نوشتم و می‌نویسم
رفیق خیلی عزیزی به لهجه اصفهانی پرسید
بیای بیان چی اَزِد کم می‌شِد
و من در پاسخ آمدم بیان.
به این امید که حرف‌هایم اینجا مصداق آن فراز مداحی حاج مهدی رسولی باشد:
«دوست دارم هرجا میرم از تو صحبت بکنم»
بایگانی
- آبان ۱۴۰۳ (۲)
- مهر ۱۴۰۳ (۸)
- شهریور ۱۴۰۳ (۳)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- تیر ۱۴۰۳ (۶)
- خرداد ۱۴۰۳ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۳)
آخرین مطالب
-
۰۳/۰۸/۰۵گزارشی از ساعت 4:55 صبح شنبه
-
۰۳/۰۸/۰۴لطفت اجازه داد که مادر بخوانمت...
-
۰۳/۰۷/۲۸شما چقدر صبور و چقدر خشمآگین...
-
۰۳/۰۷/۲۸تاملاتی درباره آخرین شهید این روزها
-
۰۳/۰۷/۲۴خدا کسی است که باید به دیدنش بروی...
-
۰۳/۰۷/۲۳تو اما نه
-
۰۳/۰۷/۱۶سربازان در گهواره
-
۰۳/۰۷/۱۰کلاس روحیهبخش
-
۰۳/۰۷/۱۰کلاس نفرتانگیز
پیوندهای روزانه
