دیروز بعد از تشییع رفتم دندونپزشکی
برام آمپول بیحسی زده بود و منتظر بودیم بیحس شه
یکی از دکترهای اونجا خبری از شهادت یکی دیگه از اعضای حماس خوند و دکتر من پیگیر شد که کی بوده
اطلاعات رو که دید یهو گفت وای محمد الضیف! این مغز متفکرشون بود! وای...
اون یکی دکتره گفت البته خبرش تایید نشده
من که توی اون حال حس بیچارگی عالم بهم هجوم آورده بود مغزم مثل ساعت دنبال یه نذر و نیازی گشت که بکنم تا این خبر دروغ باشه
حس میکردم وقت زیادی ندارم
الان عالم منتظر منه
آخر سر نذر کردم کاری که باید انجام بدم و تنبلی میکنم و به تعویق میندازمش رو از همین امروز شروع کنم
و شروع کردم فعلا...
- ۱ نظر
- ۱۳ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۱