یک آدم خوشحال

چون دوست دارم در زندگی خوشحال باشم...

یک آدم خوشحال

چون دوست دارم در زندگی خوشحال باشم...

از سال ۸۷ یعنی از نوجوانی توی بلاگفا وبلاگ می‌نوشتم و می‌نویسم
رفیق خیلی عزیزی به لهجه اصفهانی پرسید
بیای بیان چی اَزِد کم می‌شِد
و من در پاسخ آمدم بیان.
به این امید که حرف‌هایم اینجا مصداق آن فراز مداحی حاج مهدی رسولی باشد:
«دوست دارم هرجا میرم از تو صحبت بکنم»

یادم رفته وبلاگ‌نویسی واقعی چه شکلی بود! این سال‌ها با وبلاگ مثل دفترچه یادداشت شخصی برخورد کردم...حتی انتخاب کردن عنوان هم برام خیلی عجیب و نامأنوسه! 

حالا رفیق خیلی عزیزم خوبد شد؟؟

 

 

  • ن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌